اصلا حــسین جنس غمش فرق می کند این راه عشق پیچ و خمش فرق می کـند اینجــا گدا همیــــــــشه طلبکار می شـود اینجـــــــا که آمدی کــرمش فرق می کند شاعـــــــــر شدم برای سـرودن برایشـان این خانــــواده محتشـمش فــرق می کند مـن از حسیــــــــــنُ منیِ پیغمبــــــر خدا فهمیدم ام حسین همش فرق می کند...
بر هم نزن نماز مرا ، بی هوا نزن حالا که می زنی ، جلویِ آشنا نزن سجاده و عبایِ مرا می کِشی ، بکش اما لگد به تربتِ کرب و بلا نزن آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو دیگر نمک به زخم دلِ من ، بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟ حداقل مقابلِ همسایه ها نزن با تازیانه ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرتِ خیرالنساء نزن بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من ، چه کنم؟! بی حیا نزن مویِ سپید دارم و شیخ الائمه ام هر طور می زنی بزنم ، با عصا نزن